جرقه ای که دنیا رو گازدار کرد! قصه اختراع نوشابه

خیلی سال پیش، وقتی هنوز خبری از سوپرمارکتهای خفن یا نوشابههای رنگی نبود، تو دل طبیعت یه راز قلقلدار پنهون شده بود. توی بعضی جاها، از دل زمین چشمههایی میزد بیرون که آبشون قل میزد و حباب بالا میفرستاد. مردم میگفتن این چشمهها جادوییان؛ میخوردن، حموم میرفتن و باور داشتن که این آب مریضی […]
ماجراجویی دانههای جادویی

یه روزی روزگاری، تو یه روستای کوچولو و دورافتاده تو دل کوهستانهای اتیوپی، یه پسر شیطون و پرانرژی به اسم کالدی زندگی میکرد. کالدی عاشق طبیعت بود و همیشه با بزهای شیطونش به چرا میرفت. یه روز، وقتی بزها مشغول خوردن علفهای خوشمزه بودن، کالدی متوجه شد که اونا با خوردن دانههای قرمز […]